آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک هوشمند نويسندگان دهکده ی نامه های عاشقانه آنقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم که میترسم هرگاه از شادی به هوا بپرم زمین را از زیر پاییم بکشند…...
باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم می دریدم قلب خود را دور می گشتی تو از من با دو چشم خیس و گریان می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه پر بهانه زود برگردی به خانه یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد این ترانه باز باران باز می گردم به خانه نظرات شما عزیزان: دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر √ غــــم …؟ حــاضــر √ درد …؟ حــاضــر √ دوری . . . ؟ حــاضــر √ عــشــق . . . ؟ بلنـــــدتر میخوانـــــــــم ، عشــــــق . . . ؟ باز هـــــــم نیامــــــــده ؟ ! ! ! غیبـــــــــت هایــــــش از حـــــــــد مجاز چنـــدیست کــه گذشتــــــه ...
وبت یه طرف آهنگش یه طرف.
farzane
ساعت0:41---13 مهر 1392
آقا مصطفی کجایی؟
پاسخ:به ايميلتون نام كاربري و رمز عبور رو فرستادم farzane
ساعت1:23---12 مهر 1392
ببخشید مصطفی!من بی اجازه نظرات خصوصیتو خوندم،باور کن فکر نمیکردم تا این حد خصوصی باشه..
ی ذره هم فضولی قاطیش شد و... نگرانت شدم،حالت چطوره؟ حالا من چه کمکی میتونم بهت بکنم عزیزم؟؟مطلب بذارم؟؟ پاسخ:متنظرم مطلب بزاريد
|